در چهل سال گذشته اتاقهای کوچک اقامت بسیاری از دانشجویان هنر تنها با نمونهای از یکی از آثار کلیمت کامل شده است. اما درباره کلیمت چه میدانیم؟ اگر چه او بدون شک نقاش درجه یک و نامداری بهشمار میرود، اما خودش گفته: «کاملا مطمئنم که آدم بخصوص و جالبی نیستم. چیز خاصی راجع به من وجود ندارد. من یک نقاش هستم که هر روز از صبح تا شب نقاشی میکند. هر کسی که میخواهد راجع به من چیزی بداند، بایستی بادقت به نقاشیهایم نگاه کند.»
و حالا این فرصت فراهم شده که نقاشیهای این هنرمند در گالری تیت شهر لیورپول برای اولین بار بهطور جامع در بریتانیا به نمایش گذاشته و دیده شوند. آثار درخشان نمایشگاه «گوستاو کلیمت؛ نقاشی، طراحی و زندگی مدرن در وین ۱۹۰۰» حتماً میتوانند اطلاعات هر هنردوستی را در مورد کلیمت، از آنچه هست، بیشتر کنند. این نمایشگاه با این هدف برگزار شده که تأثیر و نقش کلیمت در نقاشی را بررسی کند و ارتباط بین هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی را نشان دهد.
گوستاو کلیمت سال 1862 در حومه شهر وین بهدنیا آمد. گذشته از سفرهای کوتاه گاه و بیگاه خارجی و تابستانهایی که در ییلاق کوهستانی میگذراند، او تقریباً همه عمرش را وطنش گذراند. گوستاو دومین فرزند خانواده 9 نفری یک قلمزن طلای فقیر بود که از شهر بوهمیا در چک مهاجرت کرده بود. گرچه آنها گاهی حتی برای سال نو در خانه نان نداشتند ـ چه برسد به هدیه ـ اما آشنایی مادر خانواده با موسیقی، به گوستاو کوچک برای رؤیاهای هنرمندانهاش دلگرمی میداد.
خاطره فقر کودکی در تمام زندگی با گوستاو کلیمت همراه ماند. اگرچه او از نقاشیهایش پول در میآورد، اما آن فقر را بهگونهای مسحورکننده تغییر شکل داد و البته معتقد بود انباشتن پول، سرچشمه تهیدستی است.
گوستاو در 14 سالگی به مدرسه هنرهای کاربردی وین رفت و سال بعد برادرش به او پیوست. این دو با دوست دیگری گروه هنری تشکیل دادند که کلیمت از طریق آن بهعنوان یک نقاش دیواری و سپس یک دکوراتور درجهیک به رسمیت شناخته میشد. او دیوار و سقف بسیاری از عمومیترین ساختمانهای وین را نقاشی کرد.
آثاری که در گالری تیت لیورپول به نمایش درمیآید شاملآثار کلیمت در دورانی میشود که بهعنوان اولین رئیس شاخه نوآور وین (نهضتی که از لحاظ سبک به آرتنووا مربوط بود) خلق کرد. این حرکت در «دوره طلایی» معروف این هنرمند، با الهام از سفرهایش به ونیز همراه شد. او شروع به خلق آثاری چون قطعات موزائیکمانند فوقالعادهای کرد که سرمایه وینی را در قالب زیباییهای فریبندهای ریخت. فرقه وین نه تنها در نقاشی، بلکه در معماری هم پا گذاشت و با اثاثیه ساده و اشیای دکوری خیرهکننده، برداشت از هنر را تغییر داد.
کریستوفر گروننبرگ، مدیر گالری تیت در لیورپول میگوید: کلیمت مجدداً شهرت تازهای را تجربه میکند. او بهعنوان یکی از هنرمندان شاخص قرن بیستم با رنگهای گرم خود و نقاشیهای طلاییاش باز هم در کانون توجه قرار گرفته است.
بعضی معتقدند هنر کلیمت را تنها با درک پیشزمینههای محیط سیاسی و رویدادهای فرهنگی وین معاصرش در دوران حکومت امپراتوری اتریش- مجارستان میتوان شناخت. در اولین نگاه میتوان کلیمت را با عادات و سنتهای قابل احترام هنرمندانه سازگار دانست. وقتی در وین بود هر روز صبح قدمزنان به یک کافه میرفت، صبحانه میخورد، روزنامه میخواند و پیش از آنکه با تاکسی بهآتلیهاش برود، چند کارتپستال برای دوستان و آشنایان مینوشت.
کلیمت را میتوان نوعی نئوکلاسیست به حساب آورد؛ هم به نقاشیهای مذهبی گرایش داشت و هم به هنر یونان و اسطورهشناسی، اما او به جای ستایش عقلگرایی یونانی، سمت تاریک موضوع را فراخواند. کتاب «تولد تراژدی» نیچه، تأثیر ژرفی بر هنر این نقاش داشت. نویسنده در این کتاب عنوان میکند که تراژدی یونانی به واسطه موسیقی ـ که نابترین هنرهاست ـ رشد کرده و این موسیقی است که با عمیقترین اجزای روان ارتباط برقرار میکند. کلیمت این تئوری هنری را اواخر دهه 1890 در دو نقاشی به تصویر کشید.
زمانی که گوستاو کلیمت مسئولیت نقاشی تالار تشریفات دانشگاه وین را برعهده گرفت، فرصتی بهدست آورد تا ایدههای متحولانهاش درباره هنر را بسط و پرورش دهد. او با سه نقاشی عظیم برای سقف تالار، این هدف بلندپروازانه را از 1900 تا 1907 به نتیجه رساند. آثاری که او برای دانشگاه وین خلق کرد، از اولین آثار هنری متحولکننده هنر قرن بیستم بودند. کلیمت همواره تحسین شده و او را در سطح شخصیت مرکزی فرهنگ وین ارزیابی کردهاند. نقاشیها و دیگر آثار کلیمت حدود سال 1905 بهبعد، بیش از پیش بینش رو به جلو و همراه با پیشرفت او را در هنر بروز دادند.
گوستاو، هنرمندی سودایی بود. بسیاری از آثار او بهوسیله نازیها از بین رفت؛ آثاری که آغاز تحول در هنر قرن بیستم بودند. البته در سال 1943 رایش سوم ،بانی برگزاری نمایشگاهی از آثار کلیمت در وین شد. اگرچه نازیها از هنر مدرن تنفر داشتند، اما این نمایشگاه تغییر بسیار ظریف موضع آنها، حداقل در اتریش، را آشکار کرد؛ آنها کلیمت را یک نماد ملی بهحساب آوردند.
با این حال بسیاری از آثار این نقاش از کلکسیون مجموعهدار او به جایی دیگری منتقل شده و سرانجام سوزانده و خاکستر شدند.آنچه که از او برجای مانده، قابلتوجه و البته گرانقیمت است. دو سال پیش مالک نیوگالری در نیویورک ـ که دربرگیرنده مجموعهای از آثار هنری آلمانی و اتریش است ـ یکی از پرترههای اثر کلیمت را به بهای بیش از 68 میلیون پوند خرید که در زمان خودش رکورد فروش آثار هنری را شکست. فراتر از کلیمتی که هر کسی میشناسد، کلیمت دیگری قرار دارد؛ هنرمندی که سالها جلوتر از پیکاسو و ماتیس بود، ویرانکننده سنتها و عادات و خالق زیباییهای شگفتانگیز.